قاصدی از بامیان

در این صفحه شما فقط دیدگاه ها ونظرات شخصی خودم را میخوانید

قاصدی از بامیان

در این صفحه شما فقط دیدگاه ها ونظرات شخصی خودم را میخوانید

این کلاخ لعنتی امروز چی می گوید

 ساعت ۹و ۳۲ دقیقه صبح است روز ۱۷ جوزا ۱۳۹۰ هوا گرفته وگرم، کلاخ سیاه که همیشه صدایش نماد از خوشخبری می باشد امروز بنظرم خیلی زشت می اید.

خدایا خیر!!!!

سکوت ما معنی دارد

با سلام خدمت همه دوستان عزیز در این مقطع زمانی سکوت من معنی دارد انشاالله سر فرصت تمامی آنچه واقعیت موضوع است خدمت شما به عرض میرسانم . 

میدانم کوتاهی صورت گرفته است

با عرض حرمت

آنچه مهم است بنظر من

من باور دارم که اطلاع رسانی محدوده ای خاص بجز محدوده قانون ندارد و هر فرد میتواند از طروق ممکنه اطلاع رسانی نماید اما چیزیکه مهم است در یک جامعه نظم عمومی که بعضی اوقات میشود با نشر اطلاعات نادرست باعث اخلال امن و نظم عامه شویم. 

 بنا شاید عاقلانه باشد در بعضی موارد با در نظرداشت موثق بودن اطلاعات دست به نشر آن بزنیم . 

  موفق و سر بلند باشید

مرکز رسانه های بامیان گامی بسوی همگرایی خبرنگاران بامیان

دیروز مرکز رسانه های بامیان با حضور تعدادی از مسئولین حکومتی، اعضای جامعه مدنی و تعدادی از خبر نگاران رسما به فعالیت خویش آغاز نمود.  

شخصا بنا به مصروفیت که داشتم نیتوانستم تا آخر مراسم باشم وگزارش دقیق بنویسم ولی تا زمانیکه بودم صحبتهای آقای عباس آگاه یکی از بانیان این مرکز بود. 

 وی در صحبتهای خود به نکاتی جالبی اشاره نموده: 

1- به تعداد 42 نفر در بامیان می باشند که بطور مستقیم ویا غیر مستقیم با رسانه ها همکاری دارند. 

2- به تعداد45  وبلاگ بیتشرین اخبار و نوشته شان در مورد بامیان هست که اکثریت شان از همینجا(بامیان) مدیرت میشود. 

3-  30 عنوان رسانه چاپی تاهنوز در بامیان فعالیت داشته یا بطور مداوم ویا هم مقطع ای که اکثریت مقطع ای بوده.  

4- اکثریت خبرنگاران موجود در بامیان غیر مسلکی اند. 

5- در بامیان برخلاف سایر ولایات کشور هماهنگی بسیار خوب بین حکومت و رسانه ها وجود دارد . 

 

 گزارش مفصل را میتوانید در وبلاگ دوست عزیزم آقای نظری، که افتخار وبلاگ نویسان افغانستان است (زندگی در بامیان) بخوانید. 

ارباب خدیجه بانوی دلاور افغانستان

شرح مختصر سوانح خدیجه ارباب   

 

نام اصلی ارباب: خدیجه است اما در ادبیات عامیانه هزارگی مصطلح به خَه چَی ارباب می باشد.

نام پدر: ارباب شیر علی معروف به شیر علی کربلایی.

نام جد: ظفر علی ساکن اصلی شاطو بوده دارای یک دفتر زمین مالیه دهی بود.

نام شوهر: ملا عیسی.

سال تولد: 1301 هجری شمسی.

سال وفات: 1359 هجری شمسی که حین وفات 58 ساله بود.

تعداد اولاد: دو بچه و سه دختر.

علت ارباب شدن و رابطه پیدا نمودن به حکومت:

پدر خدیجه ارباب در منطقه ای خود شخص معروف بود، محل زندگی اش پای کوتل شاطو( جای که همیشه برفباری و پیچیش باعث مسدود شدن کوتل می گردد) هوتل وجود نداشت علاوه بر منبر که در قریه برای سرپناه شب مسافرین موجود بود، ارباب شیرعلی یک خانۀ دودی کلان داشت که بزبان عوام " شیشتنی" گفته میشد و دارای یک تابه خانه کوچک هم بود که از بالای شیشتنی راه داشت. بزرگان و کارمندان دولتی ای که چای و نان ضرورت داشتند ویا شب در قریه شاطو می ماندن خانۀ شیر علی کربلای بودند.

سید عباس حکمران حکومت کلان دایزنگی که درفصل زمستان از خوردک تخته پنجاب یعنی مقر حکومت کلان دایزنگی محل حکمروایی اش بطرف یکاولنگ می آمد راه شاطو مسدود بود، اسب و الاغ رفت وآمد نمی توانست، سید عباس را مردم بین سبد کاه کش گذاشته طور نوبت بدوش شان حمل می کردند تا به قریه شاطی رساندند. تمام اربابان یکاولنگ در قریه شاطو به استقبال حکمران جمع شده بودند، سید عباس شب را خانه ای خدیجه ارباب سپری نمود و در محضر اربابان و مردم اورا به حیث ارباب شاطو و انده انتصاب نمود خدیجه ارباب هیج وقت به حکومت کلان دایزنگی( خوردک تخته) نرفت اما در ولسوالی یکاولنگ که اول جزء واحدات اداری کابل و بعدا جزء حکومت دایزنگی گردید رفت و آمد داشت.

ادامه مطلب ...