قاصدی از بامیان

در این صفحه شما فقط دیدگاه ها ونظرات شخصی خودم را میخوانید

قاصدی از بامیان

در این صفحه شما فقط دیدگاه ها ونظرات شخصی خودم را میخوانید

انتخابات وسهم گیری تحصیلکرده ها

 

انتخابات یکی از اساسی ترین اصول دموکراسی میباشد ، برای داشتن یک جامعه که در آن حاکمیت مردم وجود داشته باشد بهترین راه انتخاب افراد برای اجرای امور از طریق انتخابات میباشد. خوشبختانه ما در کشور خود بعد از مدت ها انتظار  بعد از سقوط رژیم طالبانی داریم انتخابات را تجربه می نمایم  با توجه به اصل شفافیت در انتخابات ،کاری بر این ندارم که چگونه برگزار شد تقل شد یا نه کی برنده شد وکی هم بازنده مهم نفس انتخابات است . مردم افغانستان با توجه به تهدیدات جدی امنیتی مخالفین مسلح دولت با شجاعت تمام پای صندوق ها رای رفتند ونشان دادن که مصمم به حاکمیت مردم و دموکراسی اند ونیز میتوانند خود در تعین سرنوشت شان سهیم باشند .

 

برایم بعد از مطالعه وپرس وپالی که داشتم خیلی جالب بنظر رسید ، که خوشبختانه بیشتر ین سهم را در این امر خطیر توده ای افراد جامعه داشته وکمترین سهم را کسانی داشته اند که همواره در رسانه ظاهر میشوند واز نظام ووضعیت موجود انتقاد میکنند نوشته هایش شان همواره بوی نقد از روند فعلی میدهد  با وجود اینکه همه خود را معتقد به ارزش های دموکراسی میدانند ولی برای اینکه بتوانند  در  روند تغیر بیاورند آنهم از نوع دموکراسی در انتخابات سهیم چندانی نداشتند.

در انتخابات ریاست جمهوری بعد از اینکه رای خود را بنفع کاندید مورد علاقه ام استعمال کردم برگشتم به خانه ، برای اینکه بتوانم از وضعیت کلی در جریان باشم رو آوردم به رسانه های تصویری که در همان روز نشرات مستقم از بسا نقاط کشور داشتند ، صفوف منظم شهروندان را نشان میداد ، با شهروندان که رای میدادند صحبت میکردند چهره های متفاوت ر ا نشان میداد ولی به ندرت می توانستم کسانی را بیابم که ظاهراً خود را تحصیل کرده معرفی می کنند ویا هم صاحب اثر علمی اند ، حد اقل در یک مرکز ویا هم بعد از آن در مجالس که تعدادی از تحصیل کرده ها بیشتر بود هر چی سعی کردم نشانه از انتخابات را بدست آنان بی بینم موفق نشدم وهیچ در مورد انتخابات چیزی نمی گفتند .

همچنان در انتخابات پارلمانی 27 سنبله 1389 در بامیان بسیار از دوستانم را دیدم که اصلا در این پروسه برای رای دادن شرکت نکرده بودند وخیلی هم بی تفاوت به این موضوع نگاه میکردند وحتی دوستانی را دیدم که کارت رای دهی نداشتند وتعدادی هم که داشتند به خود زحمت نداده بودند که بروند در صف ایستاده شده ورای بدهد و احساس مسئولیت نمایند. دلیلش را از خیلی ها جویا شدم برایم می گفتند من با این انتخابات باور ندارم ، کسی نامزد دلخواه ندارم ، کارت ندارم ، وقت نداشتم ، حوصله این کارا را ندارم و ...  در حالیکه پیرمردان وپیر زنان  را دیدم که از راه بسیار دور پای پیاده آمده بودند تا رای بدهند و فقط می دانستند که امروز کسی را به عنوان نماینده خود در مجلس نمایندگان انتخاب می نمایند ، در حالیکه اکثریت کسانی که در مورد انتخابات بی تفاوت بنظر می رسیدند  در مورد مجلس نمایندگان وکارکرد اش خیلی میدانستند ، در نزدیکی مراکز رای دهی و دارای امکانات بودند ولی اگر به واقعیت بنگریم بیشترین این مسئولیت همه ای ماست تا در انتخابات شرکت نمایم.

قبل از انتخابات با تعدادی از دوستانم که برای احراز کرسی مجلس نمایندگان نامزد بودند صحبت میکردم واز وضعیت تبلغات می پرسیدم از نبود افراد متعهد برای تبلغات شکایت میکردند وجالب اینکه زمانیکه برایش میگفتم میشود جوانان را در ستاد انتخاباتی جذب کنید ، همه شکایت داشتند می گفتند جوانان امروزی دو دسته اند یک آنانیکه متعهد اند ولی نمی دانند دوم آنانیکه میدانند ولی متعهد نیستند ، یعنی افراد هستند که سواد ندارند ولی مشتاقانه حد اقل در بدل پول تبلغات می خواهند تبلغات کنند ویا هم برگه  وپوستر های تبلغانی را جای نصب ویا توزیع کنند ولی نمیدانند که چگونه ، عکس را در کجا نصب کند و با کی ها چگونه صحبت کند که خود یک مشکل است ولی جوانان به اصطلاح تحصیل کرده اند که میتوانند تبلغات کنند ورای جمع آوری کنند ورضایت شهروندان را جلب کنند ولی خیلی بی تعهد اند فقط پول میخواهند متاسفانه اکثریت معتقد به دیگر ارزش ها نیستند ، بگفته ای این نامزدان کاش در بدل پول حد اقل تعهد داشته باشند آنان تجارت می کنند با هر یک از نامزدان وارد معامله میشود یعنی به عقیده خود کار نمی کند این گروه خیلی خطرناک اند چون هم پول را می برند وهم پوستر ها واوراق تبلغاتی که بصورت احسن استفاده نمی کنند . این مضوع خیلی  در مورد تعدادی صدق میکنند در نزد یک دانشجو خودم بسته ای از پوستر تبلغانی یک نامزد را دیدم که درکنج اتاق خود گذاشته بودم پرسیدم بیشک در انتخابات فعلی خیلی فعال شده ای برایم خیلی به سادگی گفت : نه بابا دیروز با تعدادی از دانشجویان نزد ای کاندید رفته بودیم گفتیم ما میتوانیم برایت در دانشگاه تبلغ نمایم ، برای ما کمی پول داد واین همه عکس را من آورده ام در اتاق از آن به عنوان چتل نویس در پشتش استفاده میکنم. برایش گفتم این کارت جالب بنظر نمی رسد برایم گفت چی میکنی بابا پولش را بگیر در  روز انتخابات کی می فهمه کی به کی رای داده .

شاید شما هم کسانی را بشناسید که این چنینی هستند در حالیکه اگر دهان شان در نقد باز شود به هیچ نوبت نمی دهند هی میگن ونقد میکنند واداره را مجلس را ملامت میکنند در حالیکه با اشتراک نکردن وراه نیافتن افراد شایسته خودشان ملامت اند وشریک این همه نا ملایمات اند.

شاید این مورد بر همه ای تحصیل کرده ها ودانشجویان صدق نکنند ولی من دیدم که خیلی از این طیف افراد در انتخابات شرکت نکرده بودند.

با احترام

بسم الله تابان

بامیان دشت عیسی خان 30 سنبله 1389

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد